-
پلاسکو
شنبه 2 بهمن 1395 12:53
بغض ی ک هم چنان ادامه داره.....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 دی 1395 10:51
کمی خسته م .خواهری و جینگ خونه ما هستن خونه شلوغه .... همین.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 دی 1395 09:03
خوشحالی یعنی فرشته نازنازی به دنیا اومد عاشقشم.....
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 آذر 1395 12:12
برف میاد. اولین برف پاییز امسال 25 اذر
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 آذر 1395 10:45
دیروز صبح با سرگیجه از خواب بیدار شدم و رفت م شرکت تا یازده رو به مرگ بود ک حالم بدتر شد اوردم بالا اومدم خونه رفتم درمانگاه ک فشارم بود 5،سرم زد و... امر وز هم همچنان سرگیجه سر درد دارم :'(
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 آذر 1395 11:57
همه چی خوبه....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 آذر 1395 02:55
هر قدر هم بخواهم ک فراموش کنم هر قدر ک بخندم ته قلبم مچاله شده من دیگ تموم شده م...... تو تازه شروع کردی...... خوش ب حالت.... خدایا نمی دونم چرا دست از سر تو بر نمی دارم.میدونم خسته ت کردم.خودم خسته ترم......خیلی خسته ترررر #همچنان شیفت صبح می رم سرکار حقوق چندانی نمیدن ولی خب محیطش خوبه #محرم صفر هم تمام شد:| روزا ب...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 آبان 1395 11:35
از صبح برق رفته من و همکار داریم میحرفیم ... حوصله م سررفته....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 آبان 1395 13:37
هنوز پسرای خزیی یافت میشن ک زل بزنن:/ چی نصیبشان میشه؟؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 آبان 1395 09:10
سر گیجه هام دوباره شروع شدن آزمایش هم کم خونی نشون میده.. اصلا حوصله ندارم دیشب باز کلی فکر و خیال و.... بیخیال باید بشم :-\
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 آبان 1395 08:40
حالم طوری ک با اهنگ های حامد همایون توانایی گریه دارم:/ سرطان نفهم ی حرفی درباره من زده ک حاضرم خودم دارش بزنم....ازش متنفرم خدایا منو میبینی دیگ.... خدایا این روزا ی سخت ب حساب چی بزارم؟؟؟؟
-
شماره 1
دوشنبه 10 آبان 1395 12:24
از این می ترسم : زود بمیرم و امیرعلی یادش نمونه ک عمه ش عاشق بود و خیلی دوستش داشت :'( آزمایش دادم ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 آبان 1395 13:22
سلام صبح بخیر . درس امر وز:همیشه فرصت های زندگی مون با دست دست کردن ،گذشتن وقتش از دست می دیم :-D بله!!!! باید ی ربع دیگ سرکار باشم هنوز راه نیفتادم:O جمعه بابت سرگیجه ها م رفتم دکتر ،ازمایش نوشته باید برم ازمایش بدم :-( هوا یهو گرم شده چرا؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 آبان 1395 08:41
امان از سرگیجه ک ول کن من نیست....:-\:'(
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 آبان 1395 08:50
دومین روز بارونی ک صبح با صداش بیدار شدم. آزمایشی چن روز میرم سرکار.... خدا بخیر کنه :-D
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 آبان 1395 21:03
اولین روز بارونی پاییز... با بچه ها رفتیم فروشنده دیدیم. پیش خواهری بودم این دو هفته رو براش لحاف دوختم با چهل تکه... مادری برام دستبد خرید :-) :-)
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 مهر 1395 13:13
خوشحالی یعنی پسر خواهرت ساعتی ک عاشقشی برات بخره ارسال کنه:) ممنون عزیزم ،همیشه باشی:* فعلا خووووشحااالم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 مهر 1395 15:33
لعنت ب تو و خوابهای من..ّّ
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 مهر 1395 02:13
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 مهر 1395 23:02
زیپ دهان م بستم!!!!و میبندم:/ *شروع دوباره
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 مهر 1395 23:55
چ روز مسخره ایی بود امروز همش درد کشیدم و مامان هم این خیالش نیست البته عادت داره از همیشه خدا مریضم/ *ع.ر خیلی بی شعوری و احمق ازت متنفرم ی آدم سطحی و... **مامان رفته برای خواهریا سیسمونی خریده،یکی دختر یکی پسر *****دوستم منو برای تولد دختر ش دعوت کرده ک گفتم نمیام، :-\عاخه جای من اونجاست:( خدایا خیلی خسته م:/تموم کن...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 مهر 1395 00:21
نمی دونم چرا ،از اسم ماه اکتبر خوشم میاد :-D
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 مهر 1395 20:32
سلام من خوبم خوشحالم شادم. #ی کیف نمدی دوختم بد نشده. روزا ی خوب لطفا بیایید***
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 مهر 1395 01:31
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 مهر 1395 17:24
چرا خوابشو میبینم؟؟؟عذاب واقعیت بس نیست؟:: میشه گفت بدترین روزا ی عمرم!!! گفت تخس شدی و کم حرف و عُنق.....گفتم عمه ت!!!!و ترجیحا خودت پاییز لطفا مثل تابستان خصوصا شهریور نباش.برای امسال پُرررررم:( فردا کلاس چهل تکه دوزی دارم،کارامو انجام ندادم،دوره دو ماهه رفت تو س ماه از بس فس فس م!!!!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 مهر 1395 23:45
چرا میدونستم نمیشه،چرا این همه مطمئن بود م و دلشوره بهم خوردنش داشتم!!!!و بعد بهم خوردن آب سردی رو آتیش وجودم ریخته شد :-)!!! ..... خدایا من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد و تو معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا !
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 مهر 1395 23:37
صد دفعه نه هزار دفعه ب خودم گفتم احمق جان وقتی دیدیش ازش نپرس ک چطور چ کار....بعدش میشینی همش حسرت میخوری!!!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 شهریور 1395 21:35
خدایااااااا لعنت ب من ک خوب نمیشم داشتن ابجی خیلی خوبه وقتی نگرانم هست و میوهایی ک دوست داره برام میاره و میگ بیا خونه ما،و غذایی ک دوست دارم میزاره:) و حتی ب اون یکی ابجی هم میگ ک بیشتر با من راه بیاد،و پا به پا ی من گریه میکنه و اشک منو پاک میکنه میگه تو گریه نکن/ می ترسن ک دوباره مثل س چهار سال پیش حالم بد بشه،اون...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 شهریور 1395 14:13
عید غدیرخم مبارک. نازی میگه داری ب روزهات گند میزنی حسرت و غصه و ناراحتی اندازه ایی داره،از شورش دراومدی!!! میگم دیگ نمی کشم من حال دلم خوش نیست،نمیخواد خوب هم بشه.هی هی دارم بدتر میشم!! هی هی خبر جدید دردناک میشنوم هی داره سخت میگذره این 25سالگی لعنتی!!!!! این روز های ب ظاهر ک با ید خوش بگذره با من سر لج داره... میشه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 شهریور 1395 00:16
خوش به حال کسایی ک کسیو دارن ک با تمام وجود دوستشون داره،با تمام ویژگی های مثبت و منفی شون!!!!! #دلم دوست داشتن شدن خواست!