روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

عروسی دوست ای جان بود.

رفتیم تبریز

خوش گذشت....

*دلم شکست بابت حرفش :-\

**دلم ترسید...

خواهر جان و پسر بزرگش و عروسش اومدن پیش ما