ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
از الان روز شماری می کنم برای خرداد و تعطیلی بعدش! زود نیست؟
قرار تو مدرسه مراسم افطاری ی داشته باشیم که خوبه و خوش میگذره ولی کارهای من زیاد میشه!
××مدیرمون××
خانم گاف جان دوساله مدیر منه خانم خوش قلبیه و اما خیلی حرف میزنه خیلی توضیح میده و خیلی حساسه و سریع بهش برمیخوره ،نکات ریز خانوادگی ش کل مدرسه می دونن !اصلا رفتار باهاش خیلی سخته ،و اما منو دوست داره خیلی هوامو داشته ...
امسال به اصرار ایشون معاون شدم ،حالا نمی دونم برای سال بعد چی کنم ...
پارسال من فقط با دو یا سه تا از همکارا صمیمی بودم
ولی امسال تعدادشون زیاد شده و اصلا در توان م نیست هی میخوام کمتر باهاشون در ارتباط باشم که به خاطر معاون بودن م نمیشه و این موضوع حسابی کلافه م کرده!
۱۰ فروردین راه افتادیم به سمت اصفهان یک روز موندیم و برای ۱۲ رفتیم یزد
یزد را اولین بار بود سفر می کردم و خوب بود و دوستش داشتم !
**ولی دوباره باید برم برای دیدن کویرهاش و قنات ش و...
آش شولی خوردم بدک نبود ،قیمه یزدی جای لپه ،نخود داشت و فالوده شون مثل نودل نرم و بلند و لزج بود و برای یک بار امتحان خوب بود
×تو این سفر ای جان فوق العاده بود .
*برادر ای جان هم همراهمون بود.