روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

متنفرم از کسایی ک وقتی فقط  کارت دارند سراغت میگیرن

+دوباره ایران

مهر کچل شد

دلم تنگ شده برآی آنا وبلاگ نویس

بعد از مدت ها خانوم توت فرنگی خوندم....

با دخترا جمعه رفتیم نمایشگاه

کلی هم کتاب خریدم و خوشحال و خندان هستم.

بعدش رفتیم پارک ارم سوار ستاره گردان شدیم ک در حد مرگ ترسیدم ....

خوش گذشت

با دخترا قراره بریم نمایشگاه

چ قد خوب میشد ک خودم شاد نگه دارم

ولی این ناراحتی هر روز صبح با باز کردن چشمم میاد سر دلم....

خدایا خودت خسته نشدی

خب دیگ شرکت نمی رم و ی  کم ناراحتم 

برای نمایشگاه کتاب بن ثبت نام کردم،حالا موندم چطور برم:(

پسر خواهرم دنیا اومده و خیلی آروم و آقاس.

همینااا