ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ب محض اینکه سوار ماشین میشم چشم بسته میشه فکرو خیال شیرین میاد سراغم
خب ببینم از چی و کجا ننوشتم:-D
از ابتدا سال شروع می کنم
*برای سال تحویل پسر خواهر جان اومد و تا 17موند تا پسر اون یکی خواهری ب دنیا بیاد ببینیدش ک نشد پسر خواهر جان 24دنیا اومد.:-*
** 11با پسر خواهری با تور یه روزه رفتیم شماال خوش گذشت:-D
و بعدش ماه رمضون بود ک خفاش تشریف داشتم
برای 27،خرداد رفتیم مشهد با دخترا و پسر خواهری ،دختر عموم و زنعموم
و کلی تجریه ها باحال کسب کردیم
چون سفر مشهد گذشته همش حرم و پاساژگردی بود ولی این سری متفاوت تر ...