روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

از صبح برق رفته من و همکار داریم میحرفیم ...

حوصله م سررفته....

هنوز پسرای خزیی یافت میشن ک  زل بزنن:/ 

چی نصیبشان میشه؟؟؟؟


سر گیجه  هام دوباره شروع شدن آزمایش هم کم خونی نشون میده..

اصلا حوصله ندارم

دیشب باز کلی فکر و خیال و....

بیخیال باید بشم :-\


حالم طوری ک با اهنگ های حامد همایون توانایی گریه دارم:/

سرطان نفهم ی حرفی درباره من زده ک حاضرم خودم دارش بزنم....ازش متنفرم 

خدایا منو میبینی دیگ....

خدایا  این روزا ی سخت ب حساب چی بزارم؟؟؟؟


شماره 1

از این می ترسم :

 زود بمیرم و امیرعلی یادش نمونه ک عمه ش عاشق بود و خیلی دوستش داشت :'(

آزمایش دادم ...

سلام صبح بخیر .

درس امر وز:همیشه فرصت های زندگی مون با دست دست کردن ،گذشتن وقتش از دست می دیم :-D بله!!!!

باید ی ربع دیگ سرکار باشم هنوز راه نیفتادم:O

جمعه بابت سرگیجه ها م رفتم دکتر ،ازمایش نوشته باید برم ازمایش بدم :-(

هوا یهو گرم شده چرا؟؟؟

امان  از سرگیجه ک ول کن من نیست....:-\:'(




دومین روز بارونی ک صبح با صداش بیدار شدم.

آزمایشی چن روز میرم سرکار....

خدا بخیر کنه :-D

اولین  روز بارونی پاییز...

با بچه  ها رفتیم فروشنده دیدیم.

پیش  خواهری بودم این دو هفته رو براش لحاف دوختم با چهل تکه...

مادری برام دستبد خرید :-) :-)