روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

روضه...

سلام

دختر خوبی شدم،کمتر غر میزنم.

همسر برادر جان میگه بیا بیرون  دسته های عزاداری بببین گفتم نه من نمیام بیرون میگه پس برو مثل پیرزنا روضه گوش بده....پیرزنا فقط روضه گوش میدن .....!

کلا با این موضوع ک خانوما جمع بشن دسته های عزاداری و بببیند مخالفم...

+التماس دعا....


ته تغاری بودن

سلام

ته تغار بودن تو ی خانواده پر جمعیت پر از خوبیه ...

همه مواظبتن

همه دوست دارن

همه نازتو میخرن

و خیلی خوبی  تا بی نهایت

ولی ی بدی دردناک هم داره ک وقتی همشون رفتن حسابی تنها میشی...

میشی منی که در طول روز ب خاطر حرف نزدن با کسی زبون ش خشکه

میشی امشب من ک ده صفحه رو کاغذ حرف زدم،به خاطر حرف های که تو مغز م ول میخورد

ودلتنگ همه خاطره ها میشی حتی دعواها ...

ته تغاری بودن خوبه اما پر دلتنگیه



دختری شبیه من

سلام....

روزای پاییزیمون بخیر

کم کم مهر هم داره تموم میشه

ماهیی که خیلی دلتنگ شدم خیلی...     
دیروز مادری کلی خرید کرده و بود و حسابی خسته بود به من گفت بی زحمت اگه احیانا خسته نمیشی ظرف شستن باشما...

من با بی خیالی تمام اومدم تو اتاق یادم رفت که ظرف بشورم بعد یکی دو ساعت دیدیم مادر جان با یه لبخندویه بشقاب میوه اومد تو اتاقم...

  فهمیدم هنوز متوجه نشده ظرفا رو نشستم به حرفش گوش ندادم...چون اوصولا اخم میکنه و حرف نمیزنه در این جور مواقع

فقط دعا دعا میکردم سر ظرف شویی نره و متوجه نشه که خدایا شکر رفت بیرون و  من دو دونه ظرف رو شستم..و از این امتحان سربلند بیرون اومدم.

کلا دختر تبلی برای مادری هستم نه کاری نه حرفی شاید در  روز من 5 کلمه حرفم باهاشون نزنم

نزدیک دو سه سال هم تنها غذا رو تواتاقم میخورم به خاطرسرطان

با این اوصاف اگه من دختری شبیه خودم داشتم می کشتمش صددرصد..

مادری من خیلی صبوره

+موقع بحث با مادری همیشه میگه مهر اره تو خیلی دختر خوبییی من که از خدا میخوام  یکی مث خودت بهت دختر بده...

به نظرم از صدتا نفرین بدتره..

من  هم پرو میگم مادر جان ,,,,مادری شما مث همین دعا در حقت کرده...خخخ...پروووم....بی ادبم...گستاخم...

دل من عاشقی میخواد

سلام...
این دوره از زندگی واسه م سخت میگذره...
احساس پوچی مطلق..نه درسی نه کاری نه هدفی ...
فقط صبح ب شب می دوزم...
و روزای جوونی م دارن سپری میشن

اصن خوشیا جوونی پیشکم ،میشه چشمام ببندم باز کنم ی خانوم 35،باشم،فقط غصه ی این روزا نچشم...

هیچ کس چرا منو درک نمی کنه...
 میگن خب خونه پدری هستی کم و کسری نداری،زندگیتو کن...

نمی دونن که فقط...

فقط دل من عاشقی میخواد ،هیچ جوره کناره  نمیاد،

دل من دلشوره نرسیدن می خواد
دل من دلتنگی می خواد
به نظرم دل من یه کم دیر ب فکر افتاده......

*موهام داره میریزه،ب زودی مهر کچل میشه.
+مربای سیب درست کردم،مهر خانه دار میشه.

عید قربان

سلام...

عیـــدمون مبـــــــــارک

امروز حسابی خسته شدم  کلی مهمون داشتیم...


"کــــــــاش به جای پایــــیـــز

تو بـــا مهــــــــــر می آمـــدی"

امیر طلوع کیان