روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

پدر جانم

صبر چیز خیلی خوبه مخصوصا در نگهداری مریض 

همه ما منتظریم سکته پدر چان مثل سرما خوردگی ساده سریع خوب بسه ،و وقتی نمیشه ناامید میشم

خود پدر جانم ناامیده....

و قلب ما هم خالی می کنه....

با اینکه به نسبت شرایطش خوبه فقط تو راه رفتن مشکل داره که باید کمک کرد با واکرش راه بره

اما همش در ناامیدی ورزش های کمکی  رو با غر انجام میده

پدر جانم قوی باش

امروز نوبت من هست پیش پدر جان بمونم

بردیمش فیزیوتراپی  حسابی خسته میشه غر میزنه وضعیت گوارش بهم ریخته و پروستات ش هم بزرگ شده کلی درد داره ..

ناراحتم ...

امیدوارم زود زود خوب بشه

سردرگمم

غمگینم

هیچی خوشحالم نمی کنه..


امیدوارم پدر جانم حالش بهتر بشه و بتونه به تنهایی کارش انجام بده.

برای پنجشنبه دختر برادر بزرگه رو پاگشا دعوت کردم خواهر کوچیکه  قراره بیاد کمک 


هفته سختی بود خیلی خیلی سخت

پدر جانم بیمارستان بستری کرد برای  سکته خفیفی که داشته 

روز های سخت و طولانی بود که قلبم هنوز درد میکنه از یادآوریش 

امروزمرخص شد شکر

حالش کمی بهتره

فیزیوتراپی براش نوشته

و خواب چیز عجبیه 

#$m

التهاب دیسک کمر داشتم و دکتر برام ده جلسه فیزیوتراپی نوشت که فعلا ۵ جلسه رفتم و بهترم کمی

پاییز امسال ۳ بار سرما خوردم.

مامان چشماش آب مروارید وسیاه داره و باید عمل کنه و اعصابم خورده بابتش.

پدرجان وضعیت راه رفتنش بدترشده.