-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 اسفند 1394 19:18
سلام گردن درد سه روزه ک امان من بریده بود حالا دیشب مسموم شدم دیگه فکر کنید با گردنی ک احتمال تکون خوردن نداشت من چ زجری کشیدم.... صبحی رفتم درمانگاه س تا آمپول و سرم نوش جان کردم،و بهترم!!! از خودم بیزارم،خیلی هم زیاد کلا هرکس منو میبینه فکر میکنه سرخوووووشم،هیچ غصه ایی ندارم. غصه ایی ک نسیت ولی کلی فکر و خیال،احساس...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 بهمن 1394 23:56
سلام مراسم خونه تکونی ،تو خونه ما شروع شد گردنم گرفته،ب شدت هرچه تمام تر درد میکنه،مامان میگه کار خونه تموم بشه،خوب میشی :-D گفتم قرار دوباره اعتماد کنم...دوباره نا امیدم کرد!!! دیگه قلبم نمیکشنه دیگه گریه نمی کنم لعنت ب من،لعنت ب عشق من میشه بره ب جهنم.... ++++++ سخت است درک کردن دختری که غم هایش را خودش میداندودلش…...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 بهمن 1394 23:25
هر روز به تو فکر میکنم به شب که میرسم لابلای خواب هایم تو را جستوجو میکنم خدا را چه دیدی شاید امشب عاشقم شدی... تویی که حتی در رویا هم مرا دوست نداری...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 بهمن 1394 20:12
می روی و با نبودنت مثل مرگ عزیزی که اختیارش با من نیست کنار می آیم ؛ مرگ مگر غیر از این است که تو "باشی" امّا ، برای من ، نه . . . ! #مینا_آقازاده
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 بهمن 1394 15:16
دارم اشتباه چهار سال پیش می کنم... مهم نیست ک دوباره گزیده بشم!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 بهمن 1394 19:10
متنفرم از آدمهای غرغرو و خودم ی غرغرو ب تمام معنا شدم کارم شده خوردن و خوابیدن و غر زدن!!!! بدون هیچ تلاشی برای رسیدن ب چیزی ک میخوام اصن هیچ چیزی نیست ک بخواما فقط نشسته م تو ی خلأ....منتظرم کسی یا چیزی منو خارج کنه... چ انتظارِمسخره ایی!!! +هیچی آرومم نمی کنه ++شبیه آدم هایی ک کلی تلاش کردند و شکست خوردند شدم!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 بهمن 1394 20:01
دلم تو رو میخواهد فقط تو و تو حتی من را نمی شناسی!!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 بهمن 1394 02:07
میشه این دو سال حذف بشه..... مثلا الان بشه بهمن ماه 91
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 بهمن 1394 13:57
تا حالا شده یه کاری انجام بدید و بدونید اشتباه محضه و هر بار با انجام اون کار پر از حس بد و ناراحتی بشید ولی بازم مث احمقا انجام ش بدید؟؟؟ دقیقا کار هر روز این دو سال منه ... تا حالا شده زندگی ت با یکی گره خورده باشه و بخوای بندازیش بیرون ولی نمیتونی و من دو ساله این وضعم که دارم کلنجار میرم که بندازمش بیرون ولی نمیشه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 بهمن 1394 18:58
جمعه خوبی بود ساعت یازده و نیم دختر برادر جان زنگید و گفت با بقیه عمه ها(خواهری ها) هماهنگ کرده و بریم بیرون... رفتیم کنار رودخونه اش رشته پختیم با آتیش، با چ زحمتی،البته زحمت بقیه چون من فقط بیننده بودم....و کلی خوشمزه شد!!!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 بهمن 1394 22:51
ضایع شدم و رفت!!! برادر جان های محترم چه کاریی خب بی اجازه تلگرام و کام خواهرتون چک می کنید؟؟/دهههه +از اینکه فکر نا خوشایندی درباره م بشه شدیدا بیزارم!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 بهمن 1394 18:55
تنهایی، شاخهی درختیست پشتِ پنجرهاَم گاهی لباسِ برگ میپوشد گاهی لباسِ برف اما، همیشه هست! #رضا_کاظمی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 بهمن 1394 23:57
وقتی حتی خوابشو میبینی!! و ی حسرت بزرگ رو دلت میشینه! حتی ممکنه اونوی نباشه ک فک میکنی! و پر از غصه میشی!!!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 بهمن 1394 18:03
سلام روز خوبی بود با دوستام رفتم بیرون .... فیلم سینمایی شیفت شب دیدیم مزخرف بود.و تو سالن ب اون بزرگی فقط ما چهار نفر و دونفر دیگه بودن!!! کلی تو پارک تاب بازی کردیم...خیلی خوش گذشت :-)
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 بهمن 1394 10:58
آدم در تنهایی است که می پوسد و پوک می شود و خودش هم حالیش نیست. می دانی؟ تنهایی مثل ته کفش می ماند، یکباره نگاه می کنی می بینی سوراخ شده. یکباره می فهمی که یک چیزی دیگر نیست. بیشتر آدم های دنیا در هر شغلی که باشند از خودشان هرگز نمی پرسند چرا چنین شغلی دارند. چیزهای دیگری هم هست که آدم دنبال دلیلش نمی گردد. یکیش مثل...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 بهمن 1394 00:17
نگاه کردن به آسمانی که درست در همین لحظه هزاران نفر به آن نگاه می کنند چه لذتی دارد ؟ هر چیزی که برای همه باشد ، برای من نیست حتی تو لعنت به تو لعنت به تمام کسانی که تو را می شناسند #منیره_حسینی ###### دلخورم ....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 بهمن 1394 01:40
سلام چی میشد اون اتفاق که دوست دارم بیفته و من از این روزهای تکراری خلاص بشم +رفتم دکتر , سونوگرافی و آزمایش تیروئید باید انجام بدم تا مشخص بشه!!! ++با پسر برادر جان رفتیم یه کم بچرخیم جریمه شد و من کلی ناراحت پسر برادر جان م!!!! +++ازمون کتبی icdl خوب بود حالا فقط مونده آزمون عملی :-)
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 بهمن 1394 22:28
سلام وقتی به قصد خرید انگشتر میرم و با گوشواره برمیگردم.... +ثبات ندارم ++قدرت انتخاب ندارم +++چه قد اخلاق من گنده یه ادم همیشه ناراضی که هیچ وقت خوشحال نمیشه!!!! ++++کتاب بی شعوری بس است دیگر! فوق العاده ست. +++++من هم یه بی شعور تمام عیارم!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 بهمن 1394 12:25
سلام این هم از ازمون شهرداری!!!! مثل اینکه منظور اونا از تخصصی با برداشت من فرق داشته....!!!! آمار و ریاضی از دروس تخصصی من نبود؟؟ من آمار خوندم کلی... اونوقت مدیریت مالی و قوانین شهرداری بود!! و من حتی یه نیم نگاه بهشون نیانداخته بودم! هیچی دیگه ...برم غاز بچرونم بهتره!!!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 بهمن 1394 00:03
سلام یه اتفاقی افتاد...بیشتر عصبی م کرده تا ناراحت و همه تو چشا نگاه می کنن که یه موقع ناراحت نباشم! +این روزا میگذره روزای خوب میاد میدونم... ولی تلخی این روزا تا همیشه رو قلبم میمونه!!! پ ن :راستش بخواهید اون اتفاق باعث شد دلم بشکنه خیلی...خیلی ... اینکه مورد ترحم واقع شم متنفرم ... هیچ وقت نمیخوام کسی بفهمه این...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 دی 1394 00:27
وقتی جمعه ازمون شهرداری دارم و شنبه ازمون icdl , وقتی ازمون icdl کتابشو باز نکردم حتی یه نگاه بیندازم!!! وقتی نمیدونم ازمون شهرداری از کدوم منابع سوال میده!!چون فقط گفته 120 تا سوال تخصصی و من نمیدونم دقیقا از کدوم درس تخصصی مضخرف سواله!! وقتی تست شهردای سال های پیش هر چی میزنم هیچ جوره نمی دونم درسته یا نه چون جواب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 دی 1394 23:53
همه چی بهم ریخته س!!!!! هیچ چیزی درست نیست... هیچ کس هم سر جاش نیست...... زندگی به درد نخور!!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 دی 1394 22:07
سلام از اینکه مادر و خواهر خواستگار محترم اول بیاد خونه دختر ببینه متنفرم وای چه قد حس بدیه!!! این دیدار،حس کالا بودن ب آدم دست میده ک انگار اومدن ببینند ک ی موقع،خط وخشی نداشته باشه یا چه بدونم چی...ومحبوری ی لبخند بزنی که از هر چی زهرخند بدتره و پر ازحس مسخره بودن،انگار در قرن دقیانوس یم... امان از این جور موقع ها ک...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 دی 1394 01:34
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم من تنها نیستم تنها، منتظرم تنها... #کیکاووس_یاکیده +احتمالا اگه اهل شهری ک زیاد بارون میآمد ، بودم،افسردگی گرفته بودم و اینجا همچنان بارونی....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 دی 1394 17:28
هوا اینجا بارونیه... ومن تنها کاری ک روز ای بارونی میتونم انجام خوابیدنه...حتی اگه ی خروار کار داشته باشم،یا ی خروار درس ++اگه ب مغزم ی کیبورد وصل بود ب طور حتم من داستان نویس یا شاعر میشدم از بس کلی داستان ،شعر تو مغز من ول میخورند تا بیا م بنویسم پریده ند،ب طوری ک حتی وقایع روزانه مو نمیتونم به درستی بنویسم.... مهر...
-
کثیف بودن
جمعه 18 دی 1394 00:25
اصولا همه ادما یه ذات کثیفی دارن... نمی دونم ذات درسته یا نه میشه گفت یه وجهه کثیفی که گاهی بعضی ادما می تونن کنترل ش کنن و به کسی صدمه نمیزنن...به این آدم میشه گفت نرمال ولی گاهی اوقات که کنترل نمی کنن وفقط پنهانش می کنن وبه این صورت اون وجهه کثیفشون نمایان میشه... +واینکه این روزا این ادما میشه بیشتر شناخت..در این...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 دی 1394 21:43
گاهی برای او چیزهایی می نویسی بعد پاک می کنی پاک می کنی او هیچ یک از حرف های تو را نمی خواند اما تو تمام حرف هایت را گفته ای #مورات_هان_مونگان ##### در حاشیه رو ب صورت گذری امروز دیدم،واینکه تو توهمش کتک خورد فوق العاده بود تا ده مین من فقط می خندیدم و مادری با تعجب نگاهم میکرد،خندیدم کلی....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 دی 1394 00:34
سلام... یه خاله جان چه قد میتونه مهربون باشه ؟؟ البته از نوع مهر باشه که دیگه فوق العاده میشه !!!! دارم کلی کار تایپی دانشگاه پسر خواهر جانم رو انجام میدم , اون هم تو این شرایطی که به ازمون شهرداری فقط دو هفته مونده و من کلی درس نخونده دارم. همین خواستم از مهربونیا خودم بگم که هرچی بگم کم گفتم پسر خواهر جانم عروسک...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 دی 1394 14:52
آدم ها وقتی می آیند م وسیقی شان را هم با خودشان می آورند ... ولی وقتی می روند با خود نمی برند آدمها می آیند و می روند ولی در دلتنگی هایمان شعرهایمان رویاهای خیس شبانهمان می مانند! جا نگذارید! هر چه را که روزی می آورید را با خودتان ببرید! وقتی که می روید دیگر به خوا ب و خاطرهی آدم برنگردید. #هرتا_مولر
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 دی 1394 00:46
سلام خوبم ... ***چه خوب میشد برم یه جای دور خیلی دور و فقط خودم باشم و نه هیچ کس دیگه که بشناسمش...*** این هفته هر شب عروسی دعوت بودیم ومادر جان کشون کشون منو میبرد عروسی... آآآآییی منم از هرچی عروسی بدم میاد اغا جان ما نمیخوام تو شادی شما شریک باشیم خودتون جشن تون بگیرین برین پی کار خودتون دیگه نه اخه عروسی نوه دایی...