روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

بچه

دیروز خونه پدر ای جان بودیم که بحث از بچه دار شدن ما  شد که دیگه داره دیر میشه باید بچه بیارین و این حرفا

واقعا  استرس و تپش قلب می‌گیرم   از حرفش حتی 

تقریبا وارد هفتمین سال ازدواج مون شدیم من ۳۳ و‌ ای جان ۳۶  ساله  ایم 

ولی آوردن بچه با این شرایط که داریم درسته ؟از لحاظ مالی که متوسطیم از لحاظ سلامتی همچین بی درد نیستیم  به غیر این هم باز دلم نمیخواد موجود زنده ایی وارد این دنیا مخصوصا این جامعه کنم شاید بعدا پشیمون بشم 

اصلا نمیخوام نگران کسی دیگه تا آخر عمرم باشم استرسش بکشم و غصه ش بخورم 

مادر بودن نقشی که اگر داشته باشی دیگه تا آخر باهاته و این نقش نمیخوام


نظرات 1 + ارسال نظر
Paria یکشنبه 23 دی 1403 ساعت 20:15

چقدر خوشحال شدم که بالاخره این فرهنگ جا افتاد. ممنونم که به فکر انسانی هستین که ممکنه در آینده بیاد. ممنونم که به زندگی اون هم فکر میکنین. واقعا خوشحال شدم

قربانت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد