روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

همین جور نوشت های من

سلام

خوبین


خب این هفته  خوب بود...

 هفته پیش که س روز آخر هفته تعطیل بود با خواهری جان رفتیم الموت منطقه سرسبز وخوش آب و هوایی

و حسابی خوش گذشت...جای دوستان خالی

و اما سرکارم  انرژی زیادی ازم میگیره و احساس میکنم روزم شده کار و خواب  ولی یه  برنامه منظمی برای خوابم شده که مث دخترای خوب 12 شب لالا و 7 صبح بیدارم

 ++راستی امروز داشتم پرونده ها رو برسی میکردم دیدم همسر کارفرم همسن منه و یه بچه سه وچهار ساله داره نمیدونم یه حس حسودی قلقکم داد

امیدوارم روزام بهتر بشن


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد