روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

خسته م

سلام امروز صبح خواهری با ناراحتی رفت چون  خونه شون دزد زده  و تی وی برده...

اعصابم خورده حس هیچ کار ندارم

دربه در دنبال کارم ولی هیچی به هیچی شرایط خونه هم دوس ندارم..

خدا به دادام برسه

+واقعا چی میشد بابام یه شرکت بزرگ داشت و...

هوووم؟آرزویه دیگه...

راستی خسته م



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد