روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

دیشب خونه پدر جان بودم برای مراقبت .

بردار وسطی خیلی رو نِرو آدمه علاوه بر مریض داری تحمل اون سخته...

مادر جانم که یکی چشمش عمل کرده و خوبه و اون یکی چشمش هفته بعد عمل داره

خیلی استرس داره طفلی ،هم استرس پدر جان هم وضعیت خودش 

تا صبح نخوابیدم میگرن شدم .



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد