روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

15 آذر سالگرد ازدواج مون بود.

ای جان یا یک سبد  گل رز و داودی حسابی سوپرایز مان کرد.

شبش شام رفتیم بیرون یک جشن کامل حسابی گرفتیم شکر بابت ش!

دیشب هم مادری و آقا جون شام اومدن خونمون 

آذر خوبی بوده برام تا الان

یک هفته س با ای جان تمرین رانندگی می کنم و از خودم راضی م.

کلاس زبان با دوست جانم دارم ادامه میدم و ای بد نیست

دو تا کتاب  سفر نامه ضابطیان از دوستی قرض گرفتم خوندم 

و اما پادکست رواق خیلی خوبه خیلی عاشقش م یعنی!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد