روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

عروسی دوست ای جان بود.

رفتیم تبریز

خوش گذشت....

*دلم شکست بابت حرفش :-\

**دلم ترسید...

خواهر جان و پسر بزرگش و عروسش اومدن پیش ما

نظرات 1 + ارسال نظر
بهامین یکشنبه 7 مرداد 1397 ساعت 11:02 http://notbookman.blogsky.com/

ان شالله خیلی زود عروسی خودت

فدایت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد