ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
امر وز قراره بعد از ظهر بمونم دفتر،یعنی در هفته یکشنبه و سه شنبه ها دو شیفت دفترم.
ناهار جوجه سفارش،دادم به به....روز اولی خودم تحویل بگیرم
کلی در حال خوش گذرونیم....
همکار من دوباره فال گرفت تلفنی ....ماهی چ قد پول فال میده این دختر ....(قبلا هم گرفته بود تلفنی،ی بار م حضوری رفته بود)
منو ترغیب میکنه ک بیا تو هم فال بگیر،گفتم واس من اگه بگیره میگ هیچی نیست خانم ی کم فعال باش....
+دیشب یازده شب رفتم بخوابم تا دو س شب،همش فکر و خیال .از ناراحتی زیاد فکم درد گرفت.....
آها یادم رفته بگم ک سرطان(دیگ اسمش شده،بهتر شده واذیت نمی کنه)ی ماهه رفته سرکار ی شهر دیگ موقع اومدن واسه من کیف سوغاتی گرفته......
قراره کاغذ دیواری خونه رو عوض کنیم.....
عوض سه ماه ننوشتن دراوردم، :-D
شاااااد باشیم!!!!!!