روزهای یک دخترک
روزهای یک دخترک

روزهای یک دخترک

تا حالا شده یه کاری انجام بدید و بدونید اشتباه محضه و هر بار با انجام اون کار پر از حس بد و ناراحتی بشید

ولی بازم مث احمقا انجام ش بدید؟؟؟

دقیقا کار هر روز این دو سال منه ...


تا حالا شده زندگی ت با یکی گره خورده  باشه و بخوای بندازیش بیرون  ولی نمیتونی

و من دو ساله  این وضعم که دارم کلنجار میرم که بندازمش بیرون ولی نمیشه اصن نمیشه دیگه شده جزیی از باید های زندگی م مث نفس کشیدنم اگه نباشه من نیستم....

ولی بودنش پر از حس بد ...

بودنش پر از دردسره...

و نبودنش مردن منه!!!

من موندم چرا تا حالا دیوانه نشدم

و من همچنان درگیرم..

و این شده که من همیشه عصبیم

دقیقا نمیدونم چه غلطی کنم؟؟؟؟؟

+++خدیا من دارم دیوانه میشم!!!

+

نظرات 1 + ارسال نظر
تنهانوشت یکشنبه 18 بهمن 1394 ساعت 01:39

هر دو رو تجربه دارم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد