ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تا حالا شده یه کاری انجام بدید و بدونید اشتباه محضه و هر بار با انجام اون کار پر از حس بد و ناراحتی بشید
ولی بازم مث احمقا انجام ش بدید؟؟؟
دقیقا کار هر روز این دو سال منه ...
تا حالا شده زندگی ت با یکی گره خورده باشه و بخوای بندازیش بیرون ولی نمیتونی
و من دو ساله این وضعم که دارم کلنجار میرم که بندازمش بیرون ولی نمیشه اصن نمیشه دیگه شده جزیی از باید های زندگی م مث نفس کشیدنم اگه نباشه من نیستم....
ولی بودنش پر از حس بد ...
بودنش پر از دردسره...
و نبودنش مردن منه!!!
من موندم چرا تا حالا دیوانه نشدم
و من همچنان درگیرم..
و این شده که من همیشه عصبیم
دقیقا نمیدونم چه غلطی کنم؟؟؟؟؟
+++خدیا من دارم دیوانه میشم!!!
+
هر دو رو تجربه دارم...
