ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
مهمونای محترم دو روز بیشتر نموندن رفتن رامسر... شعورشون دوس داشتم
مادری خونه تکانی تابستونی شروع کرد فرش ها ی ربخت تو حیاط و من و خواهری مثل کوزت فرش شستیم چون لباس مناسب نپوشیده بودم کل پشت گردن و دستم سوخت و دو روزه ار سوختنش نتونستم بخوابم...
کلا داغون شدم از این خونه تکانی بی موقع...
+پسر دومی خواهر جانم (اهواز میشینه)که عشق من تشریف داره این دو ماهه تابستان میاد خونه ما؛من فوق العاده خوشحام چون بسی خوش میگذرونیم و....(تا این عاقا زن نگرفته که سالی یه بار اس هم نده قدرشو بدونم)
همین
*احتمالا با پسر خواهر جان برم شمال
خوش بگذره عزیزم
فدای شما
مامان شما هم مثل مامان من هر فصل خونه تکونی داره؟ خیلی ستمه!
اوهوم ستمه وقتی خواهری دیگه کمک نکنن